دیانا گلـــــــــیدیانا گلـــــــــی، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 26 روز سن داره

تولد دخترم دیانا

فقط عکس

اول از همه کادوی من و بابایی به مناسبت یلدا هدیه یلدای باباجی و مامان جون هدیه تولد خاله معصومه و آبجی فاطمه مهربون که این نوشته رو برات نوشته بود اینا عکس تبریکهایی که تو نی نی وبلاگ و خاله های نی نی سایتی بهت گفته بودن: عکست تو متولدین همون روز: نشون دهنده سنت تو وبلاگت:   ...
5 دی 1392

واکسن یکسالگی

دختر قشنگم این پست رو باید چند روز قبل مینوشتم ،اما بس که هولم یادم رفته بود.روز یکشنبه یعنی همون روز تولدتت با مامان فاطمه و بابایی که به خاطر شما مرخصی گرفته بود،بردیم واکسنت رو زدیم.آفرین به شیر دخترم که حتی جیکش در نیومد.هزار االه و اکبر ،ماشاالله به دختر قوی و پرتحملم عشقم دکترت گفته احتمال داره بعد یک هفته الی 14 روز دیگه عوارض داشته باشه.خیلی دلشوره دارم.خدا کنه هیچگونه عوارضی نداشته باشه.چون نه من و نه بابایی تحمل اذیت شدنت رو نداریم.دوست دارم دیانا ،عاشقــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــتم . ...
5 دی 1392

چند تا عکس جا مونده از یلدا

قربون فیگور گرفتنت بشم من عـــــــــــــــــــزیم اینجا هندونه رو دیدی و تو عکس بعدی ازش فرار کردی.خیلی میترسیدی مامانی تو این دوتا عکس هم هنونه شیرین ما داره انار میخوره!دیانا عاشق اناری مثل مامانیوهر وقت بابایی میخواد دون کنه میشینی پیشش شروع میکنی به خوردن بدون هیچ حرکتی! ...
5 دی 1392

تبریک تولد به دیانا گلـــــــــــــــــــی

دختر گلم از شب یلدا همه بهم زنگ میزدن و تولدت رو تبریک میگفتن.خیلی خوشحال بودم که همه فامیل و دوستام یادشون مونده.اولین کسی که بهت تبریک گفت خاله افسانه مهربون بود.بعد خاله سیما،خاله نسترن و خاله معصومه،خاله راشین،عمو جون،خاله زهره از آستارا،دکتر مهربونت،زن عمو،همکار بابایی خانوم عباسزاده که هم خیلی ماهه هم خیلی مهربون.هر روز بهش زحمت میدم و تلفنام رو به بابایی وصل میکنه و همیشه حالتو میپرسه!!!خاله های نی نی سایتی.خاله رویا،خاله الی،خاله نارگل،خاله ضحی و.....عکس تبریکشون برات گرفتم تو پست بعدی حتما برات میذارمشون. از همینجا از همتون ممنونم.مرسی که دیانا گلی رو دوس دارین و فراموشش نکردین. میبینی دخترم همه چقد دوست دارنننننن!!!!!!!!!!!...
5 دی 1392

دیاناگلــــــــــــــــــی یک ساله شد

سلام عشققق مامان ،هستی من،دردانه ماه و نسیم،فرشته زیبای من:باورم نمیشه یکسال گذشت.چه زیباست حس آغازی دوباره و چه اندازه عجیب است روز ابتدای بودن.در پگاهی زیبا گلی شکفت و هدیه آورد خنده را به لبهایمان عشق و گرمی افزونتر را به زندگیمان،تولد دختری زیبا با دستانی باز و آغوشی کوچک،تکه ای از بهشت پاک و خوب و بی همتا،چشمان همه به سوی تو وایییی چه شاد میکند تولد تو مرا،یاس و نرگس را به مویت میگذارم به راستی که فرشته ای مرا،دستان کوچکت در هوا مینوازد بهترین سازهارا،چشمانت یاد آور آسمان آری توای اجابت دعاهایم. ثانیه ها ،دقیقه ها، ساعتها، روزها، هفته ها و ماه ها به سرعت نور گذشتند دخترم دردانه ام پرنده بهشتی ام یکساله شد. دیانام تو این یکس...
1 دی 1392

تازه های آخرین روز 11 ماهگی

دختر قشنگ من بالاخره از بالا هم دندون در آوردی.الهی بمیرم اونم هر دوتاش رو باهم.درسته هنوز کامل نیست اما یک هفته ای میشد که جوونه زده بود. نازنینم همین امروز یاد گرفتی میگی د دا (زهرا)اسم عمه ای! وقتی صدات میزنیم می گی ببببببب  قربون اون بله گفتنت بشه مامان! برگ رو میتونی تلفظ کنی! چند روزه لپ من و بابایی رو میگیری!دیانا کلا شدی طوطی هر کاری میکنیم هر چی میگیم زود یاد میگیری و بلافاصله تکرار میکنی. فدای تو بشم من آخه بس که شیرین زبونی ها و شیرین کاری هات زیاده همه یادم نمیمونه عشق من. دخترم برگ گلم غنچه خوش رنگ دلم دست خود را حلقه کن بر گردنم خنده زن بر چشمهای خسته ام عشق تو آواز صبح زندگیست ...
1 دی 1392

اولین یلدای دیانا گلـــــــــــــــی

سلام عشق مامان امروز خیلی دلم میخواست به موقع بیام برات تبریک یلدا بگم اما خیلی سرم شلوغ بود.تو این پست انقد گفتنی دارم موندم از کجا شروع کنم.دیروز با بابایی با کلی ذوق و شوق برات کیک و بیسکوئیت مدل هندوانه پختیم.منم درسته قشنگ نشدن اما برات ریسه و چند تا کارت پستال هندوانه ای درست کردم.امشب رو خونه مامان فاطمه اینا دعوت شده بودیم.نمیدونی با چه ذوقی از دو سه هفته پیش برات لباس هندونه خریدم.کاش بدونی چقد دوست دارم دیانا.یادش بخیر پارسال یلدا همه خونه ما بودن همه نگران و من از همه بدتر!!!!پارسال یلدا وقعا بلندترین شب برام بود تا صبح یک ربع هم نخوابیدم هم دلواپست بودم و هم شوق دیدارت رو داشتم وامسال شکر خدا پیشمونی و تو شدی بهتری هدیه...
1 دی 1392